و اما سال 95
و اما سال 95 باارزش تر از تو ، تو هستی که عشقت در قلبم غوغا به پا کرده...
قدم به قدم با تو ، لحظه به لحظه در فکر تو ، عطر داشتنت...
ماندن خاطره هایی که مرور کردن آن در آینده ای نزدیک دلها را شاد میکند.....
و رسیده ام به تویی که آمدنت رویایی بوده در گذشته هایم....
و رسیده ام به تویی که در کنار تو بودن عاشقانه ترین لحظه ی زندگی ام است...
پایانی ندارد زندگی ام با تو ، آغاز دوباره ایست فردا در کنار تو...
فردایی که در آن دیروز را فراموش نمیکنم ، آنگاه که با توام هیچ روزی
را فراموش نمیکنم که همه آنها یکی از زیباترین روزهاست و شیرین ترین خاطره ها ، و گرم ترین لحظه ها ست...
لحظه های من با تو :
روشنترین لحظه هاست
شیرین ترین ثانیه هاست
دوست داشتنی ترین دقیقه هاست...
ای معنای عمیق بودنم
ای حس ناب عاشقی ام
همه چیز از تو جریان دارد
عشقم...انتظارم... بیقراری ام... دوست داشتنم... اشکم ...شوقم...
همه از تو و از عشق توست
ای زیباترین هدیه ی خدا
عيد 95 ، با كت و شلوار جديدت كه از تيراژه برات خريديم. تو نطنز قسمتي از شهر رو تزئين كرده بودند.
باغ پرندگان كه تو عيد رفتيم. با ون ميبردن دم باغ. كلي بهت خوش گذشت.
منظره زيبايي از آبشار تهران.
آب گرم لاريجان كه خيلي خيلي خوششش گذشت 
مناظر لاريجان عالي بود.
رودخانه نزديك آبعلي كه هر سال خردادماه ميريم.
روز پدر براي بابا بابك يه كيك كوچولو خريديم و با هم خورديم.
بيلينو . از طرف مؤسسه بوژان ثبت نام كرديم و آخر ارديبهشت رفتيم. چرخ و فلك و كشتي صبا رو خيلي دوست داشتي و چهار پنج بار هر كدوم رو سوار شدي.
اولين دندانپزشكي رو فروردين ماه رفتيم. خدا رو شكر دندانهات مشكلي نداشتند. ارديبهشت براي فلورايد تراپي رفتيم و انجام داديم. فقط يه كم تلخ بود ولي خوب تحمل كردي مرد كوچك من.
تيرماه برنامه كثيفكاري ثبت نام كردم. از طرف شاديكده. خوب بود كلي بازي كردي.
آخرش هم با لوله هاي فومي با دوستهات جنگيديد.
4تير- تنگه واشي. خيلي خوب بود. اسب سوار شدي. كلي بازي كردي. بينهايت خوش گذشت ماماني.
سرماي دلچسبي وسط گرماي تابستان داشت. بيشتر پتو دورت مينداختي عزيزم.
مسافرت انزلي در چهارشنبه 6 مرداد كه دسته جمعي رفتيم.دهكده ساحلي. حسابي گربه بازي و آب بازي و حلزون بازي كردي پسرم.
مرداب نيلوفرهاي آبي با مناظر زيبا. شنبه 9 مرداد با قايق رفتيم. اول گريه ميكردي و ترسيده بودي ولي خيلي خوب بود.
اينم گريه كردنت تو قايق. ميگفتي ميترسم بيفتيم نو آب. آراد گفته اگه بيفتي تو آب بابات مياد ميگيردت.
